کد مطلب:210529 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

علم نافع و مفید برای آخرت


ای مانده ز مقصد اصلی دور

آكنده دماغ ز باد غرور



در علم رسوم گرو مانده

نشكسته ز پای خود آن كنده



تا چند زنی ز ریاضی لاف

تا كی افتی به هزار گزاف



ز دوایر عشر و دقایق وی

هرگز نبری به حقایق پی



وز جبر و مقابله و خطاین

جبر نبود در بین



در روز پسین كه رسد موعود

نرسد ز عراق و حجازت سود



زایل نكند ز تو مغبونی

نه درس شفا و نه قانونی



در قبر به وقت سؤال و جواب

نفعی ندهد به تو اسطرلاب



زان ره نبری به در مقصود

قلبش قلب و فرس نابود



از علم رسوم چه می جوئی

اندر طلبش تا كی پوئی



علمی بطلب كه تو را فانی

سازد ز علایق جسمانی



علمی بطلب كه بدل نور است

سینه ز تجلی آن طور است





[ صفحه 17]





علمی كه از آن چو شوی محظوظ

گردد دل تو لوح المحفوظ



علمی بطلب كه كتابی نیست

یعنی ذوقی است و خطابی نیست



علمی كه نسازدت از دونی

محتاج به آلت قانونی



علمی بطلب كه نماید راه

وز سر ازل كندت آگاه



علمی بطلب كه جدالی نیست

حالی است تمام و مقالی نیست



علمی كه مجادله را سبب است

نورش ز چراغ ابولهب است



علمی بطلب كه گزافی نیست

اجماعی است و خلافی نیست



به علوم غریبه تفاخر چند

زین گفت و شنود زبان دربند



سهل است نحاس كه زر كردی

زر كن مس خود تو اگر مردی



اعمال جنایت و نیرنجات

زودت فكند ز طریق نجات



وز جفر و طلسم به روز پسین

نفعی نرسد به تو ای مسكین



بگذار همه به خودت پرداز

كز پرده برون نرود آواز



علمی كه دهد به تو جان نو

علم عشق است ز من بشنو



عشق است كلید خزاین جود

ساری اندر ذرات وجود



غافل تو نشسته به محنت و رنج

وندر بغل تو كلید گنج



جز حلقه عشق مكن در گوش

از عشق بگو در عشق بكوش



علم رسمی همه خسران است

در عشق آمیز كه علم آن است



آن علم ز تفرقه برهاند

آن علم تو را ز تو بستاند



آن علم تو را ببرد به رهی

كز شرك خفی و جلی برهی



آن علم ز چون و چرا خالیست

سرچشمه آن علی عالی است



ساقی قدحی ز شراب الست

كه نخستش پا نفشردش دست



درده به بهائی دل خسته

آن دل به قیود جهان بسته



تا كنده حرص ز پا شكند

وین تخته كلاه ز سر فكند [1] .





[ صفحه 18]




[1] نان و حلواي شيخ بهائي عاملي قدس سره الشريف ص 30.